تعریف شرکت های با رشد سریع

مطالعه شرکت های با رشد سریع (High Growth Firms: HGF) یکی از موضوعات اخیرا پرطرفدار در مطالعات کاربردی در زمینه کارآفرینی بوده است. طبق اصول سیاست گذاری، کارآفرینی باید منجر به رشد اقتصادی و ایجاد روزافزون شرکت های با رشد سریع (HGF) گردد. این شرکت ها با وجود اینکه تنها بخش کوچکی از تعداد کل شرکت ها را تشکیل می دهند (حدود ۵%) اما نزدیک به نیمی از شغل های جدید (>۵۰ %) را در جامعه خلق می کنند. با توجه به این نکته، بسیاری از محققین و سیاست گذاران در تلاش برای پاسخ گویی به این سوال هستند: چگونه شرکت های با رشد سریع بیشتری ایجاد کنیم؟ به محض مطرح شدن این پرسش، چالش های بسیاری در سطح بنیادین نمایان می گردد. اول از همه اینکه تعریف جامع و مورد توافق برای “شرکت با رشد سریع” وجود ندارد. در ادامه به برخی تناقضات اشاره می شود.     تعریف های متفاوت دارای اختلاف فاحش در نشانگرهای تعیین کننده (درامد، کارمندان، سود، تولید، دارایی ها و …)، معیار اندازه گیری (مقدار مطلق، درصد، لگاریتم، شاخص) و حتی بازه زمانی هستند.     در نتیجه قسمت قبل، تعاریف شرکت با رشد سریع جامع نبوده و در مورد کلیه سازمان های اقتصادی صدق نمی کند و بسته به عمر سازمان، اندازه، صنعت و مکان، اعتبار خود را از دست میدهد.     تعریف (OECD (Organization for Economic Cooperation and Development از شرکت های HGF به این صورت است: شرکتی با حداقل ۱۰ کارمند در زمان راه اندازی که در یک بازه زمانی ۳ ساله رشد سالانه ۲۰% را تجربه کند. این تعریف به عنوان تعریف استاندارد به کار گرفته شده اما در اقتصادهایی که شرکت های بسیار کوچک بخش اعظم فعالیت ها را انجام میدهند کارایی ندارد.     به طور مثال در کشورهای سوئد و رومانی حدود ۸۰% از شرکت های فعال و HGF ها دارای کمتر از ۱۰ کارمند هستند. با این توضیحات روشن است که توافق چندانی بر روی تعریف شرکت های با رشد سریع وجود ندارد. این مساله به طور طبیعی به این سوال می انجامد که “آیا همه شرکت های با رشد سریع، صرف نظر از نشانگرها و معیار اندازه گیری، از یک گونه هستند؟”. اگر چه پیش از این مطالعاتی برای پاسخ مستقیم به این پرسش صورت گرفته، لیکن به جای حل مساله بر پیچیدگی آن افزوده و منجر به انباشت دانش در این زمینه نشده است. توجه و پاسخ به این چالش ها به دانش ما در زمینه شرکت های با رشد سریع کمک می کند و ارتباط معنادارتری میان تحقیق و عمل را نتیجه می دهد. بر اساس نظر نگارنده همه انواع رشد یکسان نیستند و آنچه که کارآفرینان و دولت ها باید به دنبال آن باشند رشد پایدار است. منظور از پایداری قابلیت حفظ نرخ رشد بالا برای چندین سال متوالی و تاب آوردن در مقابل تهدیدات و وقایع بیرونی است. برای کاربردی کردن تعریف رشد پایدار سه معیار سنجش را معرفی می نماییم:     ماندگاری: مقیاسی برای ادامه دار بودن و قابل پیش بینی بودن رشد مثبت است. شرکت های HGF باید بتوانند برای دوره های زمانی طولانی تری رشد مثبت را تجربه کنند و حداقل ممکن نوسان از مثبت به منفی را داشته باشند. در عین حال رشدهای سریع باید تکرارپذیر نیز باشند.     نوسان: مقیاسی از عدم اطمینان و خطرپذیری است. منظور از نوسان، میزان تغییرات در نرخ رشد در رابطه مستقیم با عدم قطعیت عملکرد آینده می باشد. یک کسب و کار بی ثبات دارای خطر بیشتر و احتمال بالای ورشکستگی خواهد بود.     ادامه حیات: مقیاسی از تناسب با بازار است. شرکت هایی که با بازار در دسترس متناسب نیستند محکوم به حذف شدن از چرخه فعالیت هستند. شرکت های HGF باید بتوانند نرخ بقاء بیش از متوسط شرکت های دیگر داشته باشند چرا که رشد به خودی خود نشان دهنده حرکت صحیح در جهت حل یک مشکل است. اگر چه یافته های این تحقیق هنوز نتایج اولیه هستند و بر اساس اطلاعات شرکت های رومانیایی از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ استخراج شده اند اما شاهد تفاوت بسیاری در کارایی تعاریف مختلف از شرکت با رشد سریع هستیم. (توضیح مترجم: منظور از این تفاوت، اختلاف در صحت بیش بینی آینده این شرکت ها بر اساس تعریف انتخاب شده می باشد، چرا که گاهی شرکت هایی که به عنوان HGF شناسایی می شوند به ورشکستگی ختم شده اند و گاهی شرکت هایی که در این دسته جای نگرفته اند موفق بوده اند.)  تعریف OECD در برابر تعریف X% برتر: در برخی از مطالعات شرکت های HGF بر اساس حضور در بین درصد خاصی از شرکت ها در یک بازه زمانی انتخاب می شوند (برای مثال ۵% برتر از نظر رشد درآمد ناخالص در یک بازه ۵ ساله). بسیار محتمل است که این مطالعات، شرکت های دارای رشد مقطعی و با نوسان بالا را در گروه شرکت HGF طبقه بندی کنند. در مقابل، تعریف OECD یک متوسط نرخ رشد بالاتر را هدف گیری می کند و نتایج بهتری به دست می آید. اشتغال بیشتر در برابر تولید سرانه بیشتر: دریافتن تفاوت این دو حالت چندان دشوار نیست. اغلب مواقع تولید سرانه بیشتر به معنای عدم افزایش و یا حتی کاهش نیروی کار می باشد. شرکت های HGF که با این معیار (تولید سرانه بیشتر) انتخاب شده بودند، نتایج معکوس نسبت به انتظار از خود نشان دادند و به پایداری کمتر، نوسان بیشتر و ورشکستگی ختم شدند. از بعد سیاست گذاری چنانچه هدف ایجاد اشتغال بیشتر باشد استفاده از معیارهای تولید سرانه تناقض آمیز است. توزیع متغیر: وقتی از معیارهای درآمد و تعداد شاغلین به عنوان نشانگرهای شرکت های با رشد سریع استفاده می گردد، اغلب موارد انتخاب شده از میان شرکت های با عمر کمتر، اندازه بزرگتر و شرکت های دانش بنیان هستند. اما هنگامی که از معیارهای سوددهی و تولید سرانه استفاده می گردد، توزیع شرکت ها طیف گسترده تری از عمر و اندازه را در بر می گیرد. بنابرین ماهیت نشانگرها و معیارهای استفاده شده بر شرکت هایی که به عنوان HGF انتخاب می شوند تاثیر بسزایی دارد. اولین انقلاب دیدگاه در سیاست گذاری کارآفرینی هنگامی به وجود آمد که ایجاد شرکت های با رشد سریع بر ایجاد صرفا تعداد بیشتر شرکت ارجحیت یافت و به عنوان هدف اصلی انتخاب شد. این تغییر نگرش پس از درک اینکه همه شرکت ها یکسان نیستند و کیفیت بر کمیت مقدم است به وجود آمد. اکنون ما یک انقلاب دوم در تحقیق و عمل را پیشنهاد می دهیم. این انقلاب تغییر نگاه از ایجاد “شرکت های با رشد سریع” به سمت ایجاد “شرکت های با رشد سریع با کیفیت” می باشد. مبنای این پیشنهاد توضیحاتی است که در خصوص تعریف و ارزیابی رشد، میزان رشد و چگونگی رشد در این نوشته بیان کردیم. ترجمه شده از: Defining High Growth Firms: Is all growth the same?, By GERN, September 2015 تالیف توسط Serban Mogos، دانشجوی دکترای دانشگاه Carnegie Mellon و بنیان گذار شرکت Akcees

تگ: جستجوی تعریف شرکت های با رشد سریع


جهت مشاهده ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک کنید

تعریف شرکت های با رشد سریع