تعاریفی اولیه از کارآفرینی| مدیر.بیز

به زبان ساده، «کارآفرینی» همان فرایند تاسیس یک کسب و کار (شرکت) بر مبنای یک فکر و ایده نو است. اکنون در عرصه جهانی افراد خلاق و نوآور به عنوان کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در عرصه تولید و خدمات شده اند. حتی شرکتهای بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان مراجعه می کنند. چرخ های توسعه اقتصادی با توسعه کارآفرینی حرکت می کنند. امریکا اقتصاد خود را مدیون همین افراد است. وقتی مسیر حوادث، وقایع و روند فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی جوامع را بررسی می کنیم، در می یابیم که انسان ها همواره به دنبال تغییر بوده اند و در این میان، افرادی بوده اند که از قوانین کلی جوامع تبعیت نکرده و باعث تغییر در جوامع خود و به طور کلی جوامع بشری شده اند. جامعه پیشرفته امروزی، توسعه خود را مدیون انسان هایی است که قادر به تبدیل رویاها و ایده های خلاقانه خود به حقیقت بوده اند، روحیه استقلال طلبی برای کاوش موقعیت های جدید را داشته اند و از جرأت کافی برای مبارزه با روش های متداول و جا افتاده برخوردار بوده اند. این عاملان تغییر، شخصیت و روحیه ای داشته اند که امروزه «کارآفرینی» نامیده می شود. کارآفرینی هم دارای بعد نظری (تئوریک) و هم دارای بعد عملی (کاربردی) است که می توان با روش های مختلف آموزشی، به آموزش کارآفرینان همت گماشت. با توجه به این که شخصیت و روحیه آدمی عمدتاً در دوران نوجوانی و جوانی شکل می گیرد، می توان با یک برنامه صحیح آموزشی، به پرورش ویژگی ها و روحیه کارآفرینی و آشنایی با کسب و� کار کارآفرینانه در این دو نسل پرداخت. � تعاریف و سیر تاریخی کارآفرین‌ کسی‌ است‌ که‌ متعهد می ‌شود مخاطره‌های‌ یک‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ را سازماندهی‌، اداره‌ و تقبل‌کند(فرهنگ دانشگاهی وبستر). کارآفرین کسی است که تلاش می کند با راه اندازی شرکت خود یا به تنهایی عمل کردن در دنیای اقتصاد سودی بدست آورد مخصوصاً که باید پذیرای مخاطراتباشد(فرهنگ کمبریج). در دایره‌‌المعارف بریتانیکا، کارآفرین اینگونه تعریف شده است: شخصی که کسب و کار و یا موسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت کرده و خطرات ناشی از آن را می ‌پذیرد. واژه کارآفرینی از قرنها پیش و قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای متعهد شدن (معادل under Take در زبان انگلیسی) می ‌باشد که در سال 1848 توسط جان استوارت میل به کارآفرینی ( Enterpreneur ) در زبان انگلیسی ترجمه شد. � سیر تاریخی Richard Cantillon (اقتصاد دان) در اوایل قرن 18� این واژه را برای اولین بار برای توصیف فعالان اقتصادی که انجام هزینه های مشخص رابه عهده می گیرند ولی در انتظار درآمد نامعین و توام با ریسک در آینده هستند، به کار برده است. او بین زمین داران، دستمزدبگیران و کارآفرینان تمایز قایل شد. از نظر وی کارآفرینان در محیطی همراه با عدم قطعیت فعالیت می کنند، سرمایه اولیه را خودشان فراهم می کنند و با بهایی نامعین به خرید و فروش می پردازند. قرن 19 زمان حاصل خیزی کارآفرینی بود زیرا پیشرفتهای اقتصادی طی انقلاب صنعتی انگیزه ها را برای اختراعات و نوآوری های ادامه دار ایجاد کرد. Jean Baptiste Say (اقتصاددان) اشراف زاده و صنعتگر فرانسوی در اثر خود تحت عنوان «پرسش و پاسخ در اقتصاد سیاسی» درباره� کارآفرین می نویسد: کارآفرین عاملی است که تمام ابزارهای تولید را ترکیب می کند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت کل سرمایه ای را که به کار می گیرد،ارزش دستمزد ها،بهره ها و اجاره ای که می پردازد و همچنین سود حاصل را بر عهده می گیرد. کارآفرین باید از هنر مدیریت نیز برخوردار باشد. او کار آفرینی را تنها در مورد کسب و کار مورد بحث قرار می دهد و� ارتباط آن با نوآوری یا ایجاد سرمایه را نادیده می گیرد. از نظر وی سودهای بدست آمده از کارآفرینی جدا و مجزا از سودهای بدست آمده از مالکیت سرمایه است. در اوایل قرن 20 هنوز هم اعتقاد بر این بود که کارآفرینی جدا از مدیریت سازمان است. در نیمه دهه 1930 مفهوم کارآفرینی گسترده شد. Joseph Schumpeter� (اقتصاددان): او مطرح کرد که کارآفرینی شامل نوآوریها و فن آوریهای امتحان نشده است. او تخریب خلاق را مطرح کرد. بوسیله آن محصولات، فرایندها، ایده ها و کسب و کارها با موارد بهتر جایگزین می شوند. او اعتقاد داشت که کارآفرینان نیروهای محرک در پس تخریب فعال هستند. Peter Drucker : کار آفرینی به حداکثر رساندن فرصت هاست. کارآفرینان این فرصت ها را شناسایی کرده و بر این اساس اقدام می کنند. Mary Coulter� (قرن 21): کارآفرینی فرایندی است که بوسیله آن یک فرد یا گروهی از افراد از تلاش های سازماندهی شده استفاده می کنند تا فرصت ها را به منظور خلق ارزش ها و رشد، با براورده کردن خواسته ها و نیازها از طریق نوآوری و منحصر به فرد بودن،پیگیری کنند و اهمیت ندارد کارآفرین چه منابعی در اختیار دارد. به بیان کلی تر کارآفرینان منابع را مدیریت می کنند تا چیز تازه ای بسازند اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمات یا حتی بازار تازه. �آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می کند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است. آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند. آنها موقعیت هایی را که در بازار، دیگران به آنها توجهی نمی کنند می یابند و همین ایده، بهره برداری کردن از این موقعیت ها را در ذهن آنها شکل می دهد (شکافهای بازار-market gaps). آنها خودشان را بخوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می اندازند. آنها به دقت پیش بینی می کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می شوند که بازارها� را به راه بیندازند. � انواع رهیافت های کارآفرینی معمولاً در زمینه کارآفرینی از دو رهیافت عمده استفاده می شود که عبارتند از: رهیافت محتوایی یا صفات مشخصه (خصیصه) رهیافت فرایندی یا رفتاری 1- رهیافت محتوایی هدف از به کار گیری رهیافت محتوایی، متمایز ساختن کارآفرینان از غیر کارآفرینان و تعیین ویژگی های آنان است. بر این اساس ویژگی های شخصیتی کارآفرین عبارتند از :نیاز به توفیق طلبی، تمایل به قبول مخاطره، برخورداری از مرکز کنترل درونی، داشتن روحیه خلاق و تحمل ابهام. 2- رهیافت فرایندی هدف از به کارگیری این رهیافت، تمرکز بر شناسایی فعالیت های کارآفرینان و بیان ماهیت کارآفرینی است. در قلمرو مطالعه این رهیافت، بررسی همه عوامل اثر گذار در تاسیس یک شرکت جدید، مانند محیط، فرد، فرایند و سازمان مد نظر قرار می گیرد. برای مثال مواردی نظیر دسترسی به سرمایه، حضور کارآفرینان مجرب، وجود نیروی کار ماهر (از نظر فنی)، میزان دسترسی به عرضه کنندگان، مشتریان یا بازارهای جدید بررسی می شوند. افراد نیز از نظر دارا بودن خصوصیات کارآفرینی مورد بررسی قرار می گیرند. تصورات غلط کارآفرینی موفق فقط یک ایده بزرگ نیاز دارد: ایده بزرگ فقط قسمتی از موفقیت در کارآفرینی است. درک نیازهای مراحل متفاوت فرایند کارآفرینی، استفاده از روشی سازمان یافته به منظور گسترش کسب و کار کارآفرینانه و از عهده چالش های مدیریت کسب و کارآفرینانه برآمدن، عناصر کلیدی برای موفقیت هستند. کارآفرینی آسان است: شاید فکر کنید به دلیل پیگیری علایقتان و علاقه شدید به موفقیت، کارآفرینی آسان است. تعهد، تصمیم (نیت) و سخت کوشی لازمه آن است. کارآفرینان سختی ها را تجربه می کنند و با وجود سختی ها ادامه می دهند!! کارآفرینی یک شرط بندی مخاطره آمیز است: کارآفرینی مخاطرات حساب شده است. کارآفرینی موفق یعنی اجتناب از مخاطرات تخمین نزده یا یه حداقل رساندن مخاطرات. کارآفرینی فقط در کسب و کارهای کوچک یافت می شود: کارآفرینی در هر اندازه سازمانی یافت می شود. کسب و کارهای کوچک و کارآفرینانه همانند هم هستند: البته تفاوت هایی بین کسب و کار کارآفرینانه و کسب و کار کوچک وجود دارد که جدول زیر برخی از آنها را نمایش می دهد: mall Business Entrepreneurial Venture مالکیت،مدیریت و سرمایه گذاری مستقل وجود نوآوری تعداد کارکنان کمتر از 100 نفر اهداف،سودآوری و رشد هستند بر نوآوری تاکید نمی کند فرصت ها را جستجو می کند تاثیر کم بر صنعت اشتیاق به مخاطره پذیری �کسب و کارهای کوچک الزاماً کارآفرینانه نیستند، خلاقیت و به دنبال فرصت ها بودن لازمه کارآفرینی است. کسب و کارهای کوچک می توانند رشد کنند و تبدیل به کسب و کار کارآفرینانه شوند. البته در مورد تعداد کارکنان نظرات مختلفی وجود دارد. مثلاً در تعریف دیگری، شرکتی با کمتر از 500 پرسنل در حیطه کسب و کار کوچک قرار می ‌گیرد. � مزایای عمده کارآفرینی دستمزد: عایدی شما قطعاً بیشتر از هنگامی است که برای دیگران کار می کنید. امنیت: ادامه کسب و کار شخصی برای چند سال پیاپی، در زمان بازنشستگی نیز امنیت به همراه دارد. ایجاد دارایی: با رشد و سودآوری شرکت شما، ارزش آن بالا می رود. به مرور زمان شرکت با ارزش می شود. مزایای جنبی: مثل خودرویی برای مقاصد کاری، وام کوتاه مدت، بیمه عمر، پرداخت هزینه های تفریحی... استقلال: سرنوشت شما به دست خودتان است. رییس و کار فرما خودتان هستید. با رونق کار نگرانی های مالی شما از بین می روند. رضایتمندی: هیجان ها و چالش ها کارتان را مهیج می کند و برای شما خشنودی عمیق به بار می آورد. � تفاوت با مدیریت صرف کارآفرینان بیشتر بر مبنای روال های اکتشافی تصمیم می گیرند. مدیران اطلاعات آماری، اعتبار و... را بررسی می کنند و رشد بیشتر در آینده را با بودجه های عددی خود مقدور می کنند. مدیریت صرف بر مبنای واقعیت ها است ولی کارآفرینی بر مبنای باورها و تجربیات مهم است. کارآفرینان جهش های ذهنی دارند و همیشه از سیستم خطی تفکر مدیریتی استفاده نمی کنند. کارآفرینان در شرایط پر ابهام و عدم قطعیت تصمیم گیری می کنند. تصمیم گیری بر مبنای واقعیت گاه رویارویی با فرصت جدید را هزینه بر و غیر ممکن می سازد. مدیریت کارآفرینی تلفیقی از این دو مقوله خواهد بود و کارآفرینی سازمانی را مطرح می کند. � انواع کارآفرینی کارآفرینی را به دو دسته فردی (مستقل) و سازمانی تقسیم می کنند. آنچه تا کنون گفته شد به صورت عام بود. اما به شکل جزئی تر تفاوت هایی میان این دو نوع کارآفرینی وجود دارد. کارآفرینی سازمانی نیز بر اساس نوآوری است. کارآفرین مستقل به دنبال این است که بازار محصولات را در ید قدرت خویش بگیرد ولی کارآفرین سازمانی علاوه بر بازار بر مسائل سازمانی نیز باید فایق آید. در سازمان کارآفرین منابع برای اجرای ایده ها راحت تر تخصیص می یابد. در سازمان کارآفرین، کیفیت در همه ابعاد نهادینه شده است. در این سازمان خودانتخابی وجود دارد و کارآفرینان منتظر دستورات از بالا نیستند، سرپرستان نیز منابع و زمان را در اختیارشان می گذارند. مثلاً در جنرال موتورز کارکنان اجازه دارند تا 15% وقت خود را صرف پروژه های منتخب کنند. در واقع خودشان کار را شروع می کنند ولی کار واگذار نمی شود و فرد از ابتدا تا انتها در تیم پروژه باقی می ماند. در چنین سازمانی انجام دهنده تصمیم می گیرد چرا که وقتی لایه های سازمانی زیاد باشد سرعت تصمیم گیری پایین می آید. کارآفرینی سازمانی: فرایندی است که در آن محصولات یا فرایند های نوآوری شده از طریق ایجاد فرهنگ کارآفرینی در یک سازمان، به ظهـور می رسند. کارآفرینی سازمانی از منابـع و حمـایت سازمان برخـوردار است. نوآوری می تواند در زمینه محصولات جدید، فرایندهای سازمانی و روش های مدیریتی باشد. در سازمان کارآفرین همه کارآفرینند و مدیر کارآفرین در راس قرار دارد. کارآفرین سازمانی: کسی که تحت حمایت یک سازمان، محصولات، فعالیتها و تکنولوژی جدید را کشف و به بهره داری می رساند. انواع کارآفرینان نوظهور (در آغاز یک کسب و کار قرار دارد) مبتدی (سابقه کسب و کار قبلی ندارد) کهنه کار (سابقه فعالیت در کسب و کار دارد) ترتیبی یا زنجیره ای (دائماً در حال تغییر کسب و کار است) مجموعه ای (کسب و کار اصلی را حفظ می کند و کسب و کارهای دیگری(اضافی) را آغاز می کند.) � فرهنگ کارآفرینی کارآفرینی به فرهنگ خاصی نیاز دارد. افراد تمایل و توانایی کمی در این زمینه دارند. همچنین افراد در مقابل تغییر مقاومت می کنند (رفتار سازمانی). به همین علت و با توجه به اهمیت کارآفرینی در اقتصاد های نوین (شرکت های کوچک و متوسط) دولت ها درصدد آموزش های لازم برمی آیند. موفق ترین کشور در این زمینه امریکا است. متاسفانه در کشور ما روحیه کارمندی و رئیس- مرئوسوجود دارد تا کارآفرینی و ریسک پذیری. فرهنگ را باید مجموعه ای از باورها،آیین ها، اندیشه ها،آداب و رسوم و ارزشهای حاکم بر جامعه دانست. فرهنگ در سطح جامعه و گروه و در تعامل میان آن ها معنا می یابد و شیوه برقراری ارتباط بین افراد را بیان می کند. فرهنگ نظامی فکری است که در رفتار افراد نمود پیدا می کند. در نگرشی کلی «فرهنگ شیوه زندگی» است از این رو فرهنگ در حال تحول است. ارتباط میان فرهنگ و کارآفرینی از دو سو قابل بحث است. از یک سو تاثیری که کارآفرینی بر تحولات فرهنگی جامعه دارد و از سوی دیگر بستر فرهنگی جامعه برای پذیرش این مقوله. کارآفرینی با ایجاد فرصت های شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، زمینه ای برای ارتقای سطح فرهنگ است.با براورده شدن نیازهای اولیه زندگی زمینه برای بروز نیازهای عالی ایجاد می شود که با هدایت در مسیر درست موجب شکوفایی افراد می شود (سلسله نیازهای مزلو). نوآوری از خصوصیات کارآفرینی است و موجب تولید خدمات و محصولات متنوع می شود، محدوده انتخاب گسترده تر شده و زندگی آسان تر می شود. با بالا رفتن سطح رفاه و آسایش، اوقات فراغت افراد بیشتر می شود و بیشتر به فعالیت های فرهنگی می پردازند. این امر در دراز مدت موجب افزایش سطح فرهنگی جامعه می شود. از سوی دیگر شکل گیری کارآفرینی روش های خاصی را می طلبد که بر پایه ارزش های ویژه ای استوار شده است(فرهنگ). � فرهنگ سازمانی باورها، ارزشها و هنجارهای رفتاری بین اعضای سازمان که بر روش انجام کار آنان تاثیر می گذارد فرهنگ سازمانی نامیده می شود. فرهنگ یک درک است. افراد فرهنگ سازمان را بر اساس آنچه در سازمان می بینند، می شنوند و تجربه می کنند، درک می کنند. اگرچه افراد کار های متفاوتی در سازمان دارند، تعریفی مشابه از فرهنگ سازمان خود دارند. هر� طور که سازمان درک شود فرهنگش توصیف می شود. - اشکال فرهنگ سازمانی نوآوری و مخاطره پذیری: مقداری که کارکنان به نوآوری و مخاطره پذیری تشویق می شوند. توجه به جزئیات: میزانی که از کارکنان انتظار می رود کارهایشان را از طریق بررسی و توجه به جزئیات با دقت انجام دهند. خروجی گرایی: مقداری که نتایج و خروجی ها مهم تر از روشها و فرایندهای استفاده شده است. مردم گرایی: چقدر تصمیمات سازمانی، تاثیر بر افراد سازمان را هم در نظر می گیرند. تیم گرایی: میزانی که کارها به جای افراد توسط گروه ها انجام می شود. پیش گامی: میزانی که افراد سازمان پیش گام هستند و حس رقابت دارند نه اینکه آسان گیر باشند. ثبات: مقداری که تصمیمات سازمانی و اقدامات بر حفظ وضع موجود و ایستادگی در مقابل تغییرات تاکید می کنند. برای مثال یک سازمان می تواند اهمیت زیادی به ثبات بدهد ولی به تیم گرایی کمتر. اینکه یک سازمان به هر یک از این موارد چه مقدار اهمیت می دهد تصویری ترکیبی از فرهنگ سازمان ایجاد می کند. � مشکلات و موانع کارآفرینی در سازمان طبیعت ناپیوستگی در سازمان های بزرگ: وجود مشکلات ارتباطی میان کارکنان و مدیریت. به دلیل وجود لایه های متعدد برای تصمیم گیری، امکان از بین رفتن ایده در هر قسمت سازمان وجود دارد. منافع کوتاه مدت: در سازمان های بزرگ سود کوتاه مدت معیار موفقیت است (برای جلوگیری از کاهش ارزش� سهام). عدم وجود فرهنگ کارآفرینی: کارآفرینان زندگی پرخطری را ترجیح می دهند ولی سازمان آن ها را تشویق نمی کند. � ویژگی های جمعیت شناختی

تگ: جستجوی تعاریفی اولیه از کارآفرینی| مدیر.بیز


جهت مشاهده ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک کنید

تعاریفی اولیه از کارآفرینی| مدیر.بیز